بسم الله الرحمن الرحیم

به دنبال قاره گمشده

تاثیر کتاب اسلام ایرانی[1] هانری کربن [2]بر متفکران غربی

در مورد شخصیت هایی مثل ابن عربی ، سخن گفتن بسیار سخت و مستصعب است، و ژرفای اندیشه وی تاحدی است که هانری کربن ادعا می کند با تمام کاری که در زمینه ابن عربی انجام داده ام نمی توانم ادعا کنم می توانم مقدمه ای بر افکار وی بنویسم، هانری کربن به ابن عربی از نگاه محققانه نگاه نمی کند که یک رزومه ای از وی بدست آورده و وی را معرفی کند بلکه نگاه کربن به ابن عربی یک نگاه فیلسوفانه است، یک فیلسوف با مطالعه یک شخصیت از زاویه ای نگاه می کند که بتواند به واسطه آن گمشده خود را پیدا کند و جواب مسایل خود را بگیرد، هانری کربن چنین نگاهی به ابن عربی داشت، او به دنبال ابن عربی رفت تا شاید به تعبیر خود بتواند قاره گمشده [3]را پیدا کند، قاره گمشده همان تعبیری است که سهروردی با نام اقلیم هشتم می آورد، همان طور که می دانیم گذشتگان زمین را به هفت اقلیم تقسیم بندی کرده بودند سهروردی می گوید من اقلیمی را یافته ام که اقلیم هشتم است، و همین اقلیم قاره گمشده هانری کربن است، که آن را جستجو می کند، هانری کربن در پژوهشی که در افکار محی الدین عربی انجام داد، کتابی را به رشته تحریر درآورد که به اسلام ایرانی موسوم شد ، تاقبل از این اگر کسی کتابی با چنین موضوعی می نوشت لاجرم در زمینه معرفی یک فرهنگ یا آئینی بود ولی این کتاب کربن از حوزه ایران و اسلام بسی فراتر است، کتابی که اندیشمندان غربی را متوجه خود کرده است، یکی از این متفکران ژیلبردوران[4] است وی تحت تاثیر این کتاب کربن قرار گرفته او در مورد این کتاب می نویسد: این کتاب چون صائقه ای مخوف بر افکار و روان من وارد آمد و من را متوجه ساخت که شیخ اکبر صاحب نظریه ای کامل درباره خیال است، متوجه شدم مطالعات ما در مقایسه با ابن عربی چون معلومات بشر ماقبل تاریخ نسبت به علوم معاصر می باشد.در برابر شیخ اکبر نظریات افرادی مثل من یا فروید چون زبان الکنی در برابر یک زبان آور فصیح است.

کربن در این کتاب خاطر نشان می کند که تمدن ما تمدن ایمیج( عکس) است و در عین حال دستش از صور خیالی تهی و خالی است.

نکته قابل تامل این است که رمز ها به طور کامل برای ما بی ربط شده اند لذا دایما به صورت می پردازیم در مقابل سکوت رمزهایی که مثل ابن عربی بدان پرداخته این همه صورت سازی های ما مثل یک زبان گنگ است،

در کتاب مقدس آمده است که بر بابلیان بر اثر سوء عملشان دو عذاب نازل شد یکی درهم کوبیده شدن برج هفتگانه معلق بابل که به آن فخر می کردند و دوم اینکه مفاهیم را دیگر متوجه نمی شدند.[5]

بحث مفاهیم بحث بسیار مهم است ، فهم مشترک از نتایجی برمی خیزد که کلید آن در افکار محی الدین وجود دارد، و نقطه تناقض ما در تمدن ایمیجیمان این است که هر چه خلق می کنیم هیچ کسی چیزی نمی فهمد.

می افزاید با آنکه هیچ دانشی چون روانشناسی که به عمق وجودی انسان می پردازد شریف نیست ، ولی ابن عربی در این بعد قابل مقایسه با هیچ دانشمندی نیست.

یکی دیگر از کسانی که تحت تاثیر کربن بوده فیلسوفی بوده به نام هالورد بلوم[6] که در غرب از خود کربن به مراتب بسیار مشهورتر و شناخته شده تر می باشد ، وی در مقدمه یکی از کتابهایش به نام تفکر خلاق [7] از قول امرسون[8] یکی از شکسپیر شناسان بزرگ غربی می نویسد: نیایش برآمده از ناخوشی اراده و عقیده و باور از ناخوشی عقل به بار می آید، در توضیح می نویسد: ما خدایی را جستجو می کنیم ، که معلوم نیست در کجاست اگر در بیرون از ماست پشت هفت آسمان پنهان شده و قابل دسترس نیست و اگر در درون ماست نمی جوییمش گویی در درون ما مدفون شده است. حلقه مفقوده ای دراین میان وجود دارد که سهروردی درآن بوده که اقلیم هشتم است ، ودر عصر ما گم شده است، با مفقود شدن این حلقه ، آنچنان این خدا پنهان و مدفون شده در درون ماست که من در طول چندین ساله ام دو یا سه بار توانستم به آن دست پیدا کنم، وی می نویسد: اما باید خاطر نشان کنم که با خواندن کتاب اسلام ایرانی کربن چنان انقلابی در من اتفاق افتاد ، که گویی این اقلیم گم شده را باز یافته ام ، گویی کربن کلید های این شهر گمشده را در اختیار من نهاد، گرچه قبل از خواندن این کتاب با افکار گرلم شلم[9]، هانس یناس[10] و موشه ایده آشنا بودم ولی دیدی که کربن به من داد ، چیز دیگر بود گویی اونماینده یک حکمت عالی و متعالی است.بعد از خواندن کتاب کربن بود که گفته های امرسون برای من بی معنی آمد،نیایش دیگر ناخوشی اراده و اعتقاد ناخوشی عقل نبود بلکه معنی داشت، فراتر آنچه امرسون گفته بود.کتاب کربن فقط به ما شناخت خدا را نمی دهد بلکه مارا با خدا آشنا می کند.در کتاب کربن است که اقلیم هشتم را می یابیم و خدا را حضورا مشاهده می کنیم.

ابن عربی به این حالت می گوید منازله، منازله یعنی بالا رفتن ما در این اقلیم و نازل شدن خدا یک امر دوطرفه است، به اصطلاح منازله گفته می شود.، کلید این اقلیم را کربن از اندیشه های ابن عربی به ما می دهد. وی ادامه می دهد من بر آن شدم که چنین کاری را هم در زمینه شکسپیر انجام دهم ،و با افکار ابن عربی بتوانم افکار شکسپر را تحلیل کنم. برای این کار می بایست در درجه اول خود را از چنگال ماتریالیسم فرهنگی می رهانیدم، ماتریالیسم فرهنگی ، نگاه جامعه شناسانه به همه چیز است ، این ماترالیسم فرهنگی است که ما را با شکسپیر بیگانه کرده بود، فرهنگ غربی همه چیزرا ماتریالیسمی کرده ، وفقط مقوله فرهنگ بود که آن هم به مدد جامعه شناسان ماتریالیستی شده است، این نگرش شکسپیر را تنزل داده است و به قول کربن امروزه جامعه شناسان جای الهی دانان تکیه زده اند، وی خاطر نشان می کند که این نگرش نوین را در کتابی با عنوان ( همه کس هزاره) نشان داده ام ، و از عرفان ابن عربی در فهم شکسپیر بهره برده ام.

بر گرفته از سخنرانی دکتر انشاالله رحمتی [11]در کانون فرهنگی رسالت ، 23 بهمن 1402


[1] چاپ انتشارات خوارزمی

[2] Henry Corbin

[3] عالم مثال

[4] ژيلبر دوران (1 مه 1921 ، شامبری - 7 دسامبر 2012 ، موی) مدرس فرانسوی بود که به خاطر کارش در مورد انسان شناسی خیالی ، نمادین و اساطیر شناخته می شد. از نظر وی ، تخیل و عقل می توانند مکمل یکدیگر باشند

[5] سِفر پیدایش در تورات،

[6]هارولد بلوم (انگلیسی: Harold Bloom؛ زادهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۱۹۳۰ درگذشته ۱۴ اکتبر ۲۰۱۹) یک منتقد ادبی و استاد علوم انسانی آمریکایی دانشگاه ییل بود.[۱] از او اغلب به عنوان تاثیرگذارترین منتقد انگلیسی زبان قرن بیستم یاد می‌شود.

[7] تخیل خلاق در عرفان ابن عربی، هانری کربن، نشر سوفیا

[8] Ralph Waldo Emerson

[9] Wilhelm Grimm

[10] Hans Jonas

[11] انشاءالله رحمتی (متولد ۱۳۴۵ در ملایر) پژوهشگر و مترجم ایرانی حوزه فلسفه و عرفان،سردبیر نشریه اطلاعات حکمت و معرفتو استاد گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است تاکنون چند بار به عنوان مترجم برگزیده شناخته شده‌است.