بسم الله الرحمن الرحیم

آرامگاه محمد بن زکریای رازی در فیروز آباد شهرری(فعلی)

در باره مدفن محمد بن زکریای رازی روایات مختلفی وجود دارد عده ای از مورخین مثل معجم البلدان [1]، دایره المعارف اسلامی [2]و معجم المولفین[3] مزار وی را در بغداد می دانند، و عده ای دیگر چون ابو ریحان بیرونی درکتاب فهرست کتابهای رازی ونامهای کتابهای بیرونی [4]رحلت وی را در سال 313 قمری در ری در نتیجه مدفن وی را در این شهرمی داند.وبا توجه به اینکه رازی سنین پایان عمر را در ری سپری کرده است لذا قول بیرونی می تواند به صحت و سقم نزدیک تر باشد.

دکتر محمود نجم آبادی در کتاب محمد بن زکریای رازی در این مورد می نویسد، پاره ای از تذکره نویسان گفته اند که وفات رازی در بغداد اتفاق افتاده که قاعدتا باید در این شهر به خاک سپرده شده باشد. این نظر صحیح نمی باشد و بکلی مطرود است پس قول ابوریحان نسبه صحیح تر می باشد. ودر ادامه می نویسد: اما مکان اصلی آرامگاه رازی کدام نقطه می باشد ؟ بدبختانه نمی توان باین سوال پاسخی داد و نگارنده باتفحص بسیار نتوانستم این موضوع را حل کنم چرا که مقبره وی به مانند بسیاری از مقابر بزرگان و علما بر اثر سوانح و حوادث ایام و عدم توجه از بین رفته است.

در سال 2513 شاهنشاهی(1333شمسی ) که جشن بزرگداشت رازی از طرف کسیسیون ملی یونسکو برقرار شد با تنی چند از محققان در این امر مشورت شد که متاسفانه به نتیجه ای نرسیدیم.[5]

دکتر حسین کریمان در کتاب برخی از آثار باز مانده از ری قدیم می نویسد:در احوال محمد بن زکریای رازی مذکور است که وی چندی تصدی بیمارستان ری را بر عهده داشت.

وی را در امر پزشکی شیوه ای خاص بود که همان شیوه مشاهده و تجربه می باشد، و به روش قیاسی اعتنایی نداشت، و بنگرش علمی و گزارش بالینی اهمیت فراوان می داد، از این رو پیداست که در اختیار داشتن بیمارستان در کار او چه در بغداد و چه در ری تا چه پایه مفید و موثر بوده است.

وی چنانکه در احوالش نوشته اندبسال 311 تا 320 هجری در ری درگذشت.لکن کمترین اثر یا نشانه ای در پهنه معلوم ری از مدفن و مدرس و منزل او بدست نیست، ظاهرا می توان چنین پنداشت که محمد بن زکریای در ری به نزدیکی بیمارستان – که محل مداوای بیماران و تالیف تصنیف او بود ،و بنا به شیوه خاصی که در کار داشت اوقاتش در آنجا می گذشت،- جهت خویش خانه فراهم آورده بوده است، تا از دشواری های بعد مسافت آسوده باشد،واگر این احتمال را رویی در صواب باشد، تواند بود روزی در حدود محل بیمارستان قدیم ری پهنه جنوبی و جنوب شرقی ری قدیم یا حوالی ده فیروز آباد و قلعه نو و تپه میل کنونی – در میان آثار نامکشوف باستانی، نشانه ای از گور وی بدست آید.[6]

اما در باره مکان بیمارستان ری در روزگار رازی دکتر کریمان در کتاب ری باستان در قسمتی با عنوان سخنی درباب بیمارستان ری و تاریخچه و محل آحتمالی آن می نویسد:[7]

محققان داخلی و خارجی که از دیرباز در احوال محمد بن زکریای رازی بحث و تحقیق کرده اند، ودرباره وی به انواع سخن گفته اند،هیچیک به موضع بیمارستان ری که رازی اداره آن را متکفل بوده ،- واطلاعات مربوط بدان،از قبیل تاریخچه ونام بنیانگذار و محل این بیمارستان اشارتی نیست.نگارنده گرچه در طی مطالعات خویش در اخبار این شهر، در این زمینه هیچ گونه تصریحی نیافت ، لیکن به مدد دلالت روایات و اخبار ری و قرائن و شواهدو آثار چنین استنباط می کندکه گویا ظاهرا می توان محل این بیمارستان را در جنوب شرقی شهرری باستان، و ایجاد آن را به زمان پیش از اسلام و بنیان گذار آن را مغان پنداشت اینک بیان این دعوی با اختصاری تمام:

ری قبل از اسلام در اطراف و نواحی جنوبی چشمه علی شهرری فعلی ، در پهنه واقع میان باروی عظیمی که به روزگاران پیش از اسلام احداث گردیده در کنار کوه ری(کوه بی بی شهربانو فعلی)و در سوی مغرب و جنوب غربی آن واقع بوده است و آن بخش را در دوره اسلامی ری برین ویا ری علیا می گفتند،در برابر ری عهد اسلامی در جنوب کوه ری، که آن را ری زیرین یا ری سفلی می نامیده اند.

در اثبات این دعوی و تعیین این محل علاوه بر همه دلایل و قرائن و نصوص وروایات [8] دو دلیل پر ارج دیگر نیز بدست آست:

نخست اینکه جنگ مردم ری با اعراب در فتح این شهر، دردامن کوه ری در کنار شهر اتفاق افتاده، چنانکه طبری نوشته :

"فالتقوا( مع المسلمین)فی سفح جبل الری الی جنب مدینتهافاقتتلوا به"[9]

ابن اثیر نیز خبر را آورده است.[10]یعنی سپاه ری را با مسلمانان در دامن کوه ری پهلوی شهر تلاقی دست داد، ودرآنجا به قتال پرداختند.به موجب این قول شهر از کوه ری فاصله نداشته و در پهلوی آن واقع بوده است.

در دیگری تاریخ بلعمی در بیان همین جنگ ذکر گردیده است:

"... زینبی آن لشکر برراه روستا ببرد، و از پس کوه بداشت، دیگر روز ایشان به حرب بایستادند، و حرب اند گرفتند(زینبی) مدد سپاه بیاورد و از پس کوه طبرک به پهلوی خراسان بشهر اندر آورد...."[11]

چون خراسان سوی مشرق واقع است این روایت با روشنی کامل دلالت دارد که کوه طبرک در مشرق ری عهد ساسانی ودر کنار راهی از روستااز سمت خراسان بشهر می رسیده افتاده بوده ، و شهر در مغرب کوه طبرک – در نتیجه در مغرب کوه ری- واقع بوده است،و زینبی از آنجا مدد برای سپاه اسلام برده است.و این همان محل مورد سخن است.مقصود از ذکر و تعیین محل شهر بیاید

ری قبل از اسلام بشرحی که ری باستان[12]- آمده، مرکز دینی عظیم کشور و پایگاه بزرگ مغان و زردشتیان بوده ، و ظاهرا گویا مغان در اصل نیز از همین ناحیه برخاسته اند.

وظیفه مغان تنها توجه بامور دینی نبود، بلکه مشاغل تربیت نسل جوان ومعلمی و طبابت و منجمی و سالنامه نگاری را نیز بر عهده داشتند، و پیرنیا در ایران باستان و ایران قدیم در باب مغها ذکر کرده:

" بسیاری از آنها طبیب و مدرس و معلم و منجم و سالنامه نگار بودند...”[13]

گیرشمن ایران شناس معروف در بیان اعمال مغان ایشان را ضمنا مربی جوانان و مسوول تربیت آنان دانسته است[14] اصولا در قدیم نام مغان با دانش و حکمت مترادف بوده و ماژ ومغ و ماگوش مفهوم دانشور و خارق العاده داشته است[15] و بدان روزگار معارف و علوم از دین جدا نبوده ، و اوستا جملگی علوم زمان را از طب و نجوم و مسایل اجتماعی و فلسفه و جغرافیا و تاریخ و غیره در برداشته وهمه اینها بوسیله مغان تعلیم می شده است.

مرکز این تعلیم در ری همان محل آتشکده ری یا ضمائم و متعلقات آن بوده است.ودلیل دیگر آن اینکه هیربذان که روسای آتشکده ها و خادم آتش بودند وظیفه تعلیم را نیز بر عهده داشتند..... محل آتشکده ری از قدیم تا عهد انو شیروان در جنوب غربی ری و از آن زمان باز در دوازده کیلو متری جنوب شرق ری عهد ساسانی بر فراز تپه میل بوده ، که آثار آن تا بدین عهد نیز باقی است.[16]در این حدود آثار بناهای کهنه فراوان است ، که از روی پاره ای از آنها مانند آثار چال ترخان و تپه میل خاکبرداری شده است، و ظاهرا بحکم قراین از ضمائم آتشکده بوده و همه به مغان و روحانیان زردشتی تعلق داشته است.

زیرا چون شاهان اشکانی که ری بدانها مخصوص بود با مغان رفتار خوشی نداشتند و نیز شاهان ساسانی که مروج مغان بودند، بسبب عناد با اشکانیان نسبت بری نفرتی اظهار می داشتند،[17]توان گفت که مغان در داخل شهر مقیم نبودند و آنان را دردامنه جنوبی پهنه ری در جنب آتشکده کویی خاص بوده، ومعارف زردشتی را در همانجا تعلیم می دادند

با فرض صحت انتساب این حدود به مغان ،با توجه به همه مطالب گذشته باید گفت که تعلیم پزشکی و تربیت پزشک ،نبز به عهد پیش از اسلام در همان پهنه (یعنی در جنوب و جنوب شرقی شهرری قدیم) صورت می گرفته است.

این نکته نیز مسلم است، که وجود بیمارستان از شرایط اصلی احداث مراکز تعلیم پژشکی است،و ری پیش از اسلام را نیز باید بیمارستانی بوده باشد، موید این دعوی است که در کتاب تاریخ طب دکتر نجم آبادی آمده:

"... تربیت پزشک در ایران باستان بنظر می رسد در سه مرکز ری، وههمدان و پرسپلیس انجام می یافته، و آموزش های طبی در دوران ایران باستان در این شهر ها بوده است...بازچنین به نظر می رسد در این سه شهر بیمارستان وجود داشته....و طبیعی است که تربیت پزشکان در این مراکز ( بیمارستان ها) انجام می گرفته است...."[18]

حال اگر احتمال وجود بیمارستان در ری پیش از اسلام رویی در صواب داشته باشد توان گفت که سده های نخستین اسلامی نیز این بیمارستان در همان محل باقی و بجا مانده بوده است،زیرا فتح ری بدست سپاه اسلام بصلح انجام یافته و آتشکده ری تا قرون بعد بجا بوده، و مغان به کار خویش ادامه می داده اندو باید این بیمارستان بعدها باختیار پزشکان اسلامی در آمده باشد.

این حقیقت مهم نیز که بیمارستانهای عمده ای که در عهد اسلامی در شهر های بزرگ به وجود آمده عموما نام بنیانگذار و تاریخ بنای آن روشن است، لیکن در شهر ری که از نظر عظمت پس از بغداد بوده و صفت عروس بلدان دنیا و لقب ام البلاد داشته [19]نام بنا نهاده بیمارستان بزرگ آن وتاریخ ایجادش معلوم نیست"[20]خود موجب و مسبب دیگری است برای پیدا آمدن این فکر که عهد بنای اصلی این بیمارستان به قبل از اسلام می کشد،منتها در دوره اسلامی مرمت یافته است، و چون این بیمارستان از شهر دور و به آتشکده نزدیک بوده است، گویا ظاهرا محل خانه محمد بن زکریای رازی را نیز که سالها در این بیمارستان بکار اشتغال داشت و کوچکترین اشارتی در ذکر بنایهای داخلی شهرری درباب آن به نظر نمی رسدمی توان در همان حدود پنداشتو اگر چنین باشد روزی در میان آن همه آثار غیر مکشوف باستانی پهنه جنوبی و جنوب شرقی ری ، در حدود ده خیر و فیروز آباد کنونی تا تپه میل و چال ترخان و مدفن محمد بن حسن شیبانی و دیگر تپه های آن حدود ، نشانه ای از گور محمد زکریا یا محل کار وی بدست آید والعلم عند الله .[21]

کریمان در کتاب برخی آثار بازمانده از ری قدیم[22]می نویسد:

در دیه فیروز آباد ، بقعتی قدیمی وجود دارد، که اهل محل آنجا را بنام بقعه امامزاده شعیب فرزند امام موسی کاظم علیه السلام می شناسندبا توجه به این حقیقت آن حدود در قدیم هرگز شیعه نشین نبوده است تا فرزندی از امام را درآنجا مدفون سازند،[23]و نیز ظاهرا در کتب رجل و انساب و تراجم احوال مورد استفاده ذکری از فرزندی بدین نام از آن امام بزرگوارکه در شهرری مدفون باشد درج نیامده، و از سویی شیبانی محمد بن حسن فقیه بزرگ حنفی و یار ابوحنیفه در آن حدود مدفون شده است.[24]می توان چنین پنداشت که پس از آغاز خرابی و متروک ماندن ری و رواج مذهب شیعه ، اندک اندک کلمه شیبانی به شعیب که قرابت مختصر لفضی دارند تصحیف یافته است.اگراین حدس رویی در صواب داشته باشد باید مدفن بسیاری از بزرگان سنی مذهب مدفون در ری چون: هشام بن عبداله و محمد بن زکریا و امثال این دو را در آن حدود جستجو کرد.[25]

از قرائن و زمینه چینی ها و احتمالی که دکتر حسین کریمان در کتب خود چون ری باستان و برخی آثاربازمانده از ری قدیم ارائه می دهد می توان قبرستان امامزاده شعیب واقع در فیروز آباد کنونی را محتمل ترین مکان وجود آرامگاه محمد بن زکریای رازی دانست.[26]


[1] معجم البلدان ج2،ص 898 س 19

[2] دایره المعارف بزرگ اسلامی ج 3،ص 1213

[3] مجمع المولفین ج 10 ص 6

[4] فهرست کتابهای رازی / تصحیح و ترجمه وتعلیق دکتر مهدی محقق /ص 48

[5] محمد بن زکریای رازی/ دکتر محمود نجم آبادی/ص 27

[6] برخی از آثار باقی مانده از ری قدیم/ص 63

[7] ری باستان/ ج 2/ ص 362

[8]ری باستان ج 1/ ص15-11،14-27،167-172

[9] تاریخ طبری ، طبع نخستین مصر، ج 4ص 253.

[10] الکامل ابن اثیر ج3،ص11 س19

[11] تاریخ بلعمی ، نسخه عکسی، ص 50س2

[12] ری باستان ج 1/ص 62، ج2 ص3

[13] تاریخ ایران باستان ج3 ص2691،ایران قدیم ص 146

[14] تاریخ گیرشمن ، ترجمه فارسی ، ص 148

[15] تمدن هخامنشی، ج 1 ص294

[16] ری باستان/ ج 2 ص 36-37 ج1 ص 432

[17] ری باستان/ ج 1 ص 213 - 216

[18] تاریخ طب، ج 1 ص 309

[19] ری باستان/ ج 1 ص 117-120

[20] تاریخ البیمارستانات فی الاسلام/ تالیف الدکتور احمد عیسی بک/ ص 266

[21] ری باستان/ ج 2/ ص 368

[22]برخی آثار بازمانده از ری قدیم/ص 64

[23] ری باستان/جلد2/ فصل دوم از باب دوم

[24] ری باستان/ج 1/ص434-443،ج2 نقشه مقابل ص 88)

[25] به گفته شواهد محلی ومسوولین اوقاف منطقه فیروز آباددر پی دفن پیکر نوه مرحوم سید رضا فیروز آبادی در زاویه جنوبی ضریح فعلی امامزاده شعیب با جسد مردی سیاه چهره قد بلند وبا ابزار جنگی بدون کفن با لباس بلندبرخورد کرده اند، که ظاهرا صدها سال قبل به شهادت رسیده است که قبلا به اسم مرد خوب والان با اسم شهید گمنام نامگزاری شده است، که ممکن است این جسد سالم مانده بعد از گذشت ایام همان امامزاده مورد نظر باشد.

[26] درباره ماجرای آرامگاه رازی می توانید به ضمیه کتاب محمد بن زکریای رازی دانشمندی که باید از نو شناخت و مقدمه همین کتاب مراجعه فرمایید.